سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

آزادی معنوی می خواهم.

دلم می خواهد رها شوم از همه چیز از همه کس

از زمین فاصله بگیرم، بروم جای یک سنجنده روی یک ماهواره.

خوش به حال ماهواره ها که می دانند باید چه کنند، در چه جهتی دور چه بچرخند.

سرعتشان چقدر باشد کی به مدار وارد و کی از آن خارج شوند.

تکلیفشان روشن است با همه چیز.

خداییش با خدا در فضا چه صفایی می کنند!

این روزها، مسئله فقط ماهواره و سنجنده اش نیست

بحث همه هستی اند که می دانند برنامه چیست.

همه الا من!

ترسیب گناه با گوش هایم چه کرده!؟

طفلکی فطرت.

خودم را به کدام راه زده ام؟

حسادت به جمادات!

این هم از آن حرف هاست.

ناسلامتی خدا از روح خودش در من دمیده است

هستی را هم مسخر من کرده است.

 

پس حق دارد که می گوید:ظَلُومًا جَهُولًا

 

مگر غیر بندگی برنامه ی دیگری هم در کار بوده است؟

اصلا هستی، بندگی شان چه ارزشی دارد

وقتی بین خدا و خرما گیر نمی کنند؟

به محاصره همه جانبه "جنود الشیاطین" هم که در نیامده اند

بالاتر از همه "اژده هایی" با هرم نفس هایش نمی سوزاندشان.

پس بندگی می کنند اما صفایی نه؟

من مانده ام بین "إِلاَّ وُسْعَهَا" و "مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا"

شاید هم مصداق بندگی را گم کرده ام.

شانه های هذلولی ات نحیف تر از این امانت سنگین است!

یادم باشد سنجنده ها هم دو دسته اند: فعال و غیر فعال

آن هایی که فعال اند از خورشید دزدی نمی کنند!

خودشان از پس اموراتشان بر می آیند!

خدا عاقبت همه را ختم به نیکی کند.

 

 

 

 


+ تاریخ سه شنبه 92/2/10ساعت< pb:Time3> نویسنده | نظر