هوالهادی
دهه فجر،" نقطه عطف تاریخ ماست". دهه نور است و امید. دهه خمینی ای امام (ره) و دهه رهایی از قید استکبار. نهال نوپای 57 حالا برای خودش جوانی است رعنا، سیوششساله. ولی تا بدین جا برسد خوندلها خورده شد. جوانهایی، جوانیشان را پای آن دادند. جوانهایی که سراغشان را باید از سلولهای تنگ و تاریک ساواک گرفت از اتاق شکنجهِ کمیته، از کابلهای بیرحم و قلبهای قسی. جوانهایی که جوانیشان خرج اتو داغ شد. روزها راهپیمایی کردند و شبها دیوارنویسی و پخش اعلامیه. از 42 تا 57 دویدند و شعار دادند "مرگ بر شاه"، با سرخی خونشان انقلاب پا گرفت و به اینجا رسید. خواست خدا این بود از انقلاب خوبیاش به ما برسد. زجر و زحمتش به آنها. "رگبار مسلسلها" سهم سینه آنها شود، موشکهای سجیل و زلزال برای ما. سهم ما اقتدار و ارتقای بهداشت و حق رأی شود. ناخن کشی و تبعید و آتش ته سیگار سهم آنها. من و تو جوان، نبودیم و ندیدیم، نه بازگشت امام (ره)، نه 22 بهمن 57، نه...
اما کدام مان سنگینی بار امانت را نمیفهمیم؟کدام مان میتوانیم بیخیال باشیم؟ ما که دلخوشیهایمان دهه فجر است و سرودهایش. راهپیمایی و غنیمتهایش. ما که با "بوی گل سوسن و یاسمن آید " بزرگشدهایم. با آذینبندی کلاسهای مدرسه. رقابت بر سر نشریههای دیواری دهه فجر. ما بچههای انقلابیم و هرروز چشم در چشم مادران شهید. اگر در پایهریزی انقلاب نقشی نداشتیم اما بودیم و دیدیم فتنه 88 را. "دهانهایی که به طمع بلعیدن آزادیمان بازشده بود." اهانت به عزای سید و سالار شهیدان و عکس حضرت امام (ره). ما شنیدیم "فریاد بلند تقلب که از حلقوم آمریکا درآمده بود ". من و تو جوان بودیم و پای انقلاب ماندیم. ما بودیم و نُه دی را ساختیم پا بهپای دیگران. ما ثابت کردیم، بیداریم و هوشیار. میدانیم زکات همه خوبیهای انقلاب ماندن پای رهبری است. بگذار بدانند استقلال ما عشق به ولایتفقیه است و آزادیمان لبخند رضایتش. جمهوری ما اسلامی هست. باهم، پشت به کفر و ایادیاش که باشیم، پیروزیم. ما همه باهم با صدای بلند و رسا میخوانیم " تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد ای شهید ".
پایان نوشت: ایامالله دهه فجر گرامی باد.