|
||
هوالشهید درماندهام هرچه میدوم به پای تو نمیرسم به تو که از قبیله والسابقون السابقونی تو که دل از دنیای دون بریدی جان بر کف، پا در میدان عمل نهادی نعم العبدی از نگاه خدا شرمندهام که در چنته هیچ ندارم دستانم تهی از واژههاست و پشتم سنگین از کمکاری سرگشتهی این دار پر ریب و فریبم یاری کن مرا قدمهایم لغزان است و راه پر کمین فریادم در گلو مانده واماندهی این دیار هزار رنگ و نیرنگم دعا کن مرا افق دیدم نباید محصور دنیا شود باید در کهف حصین ولایت باشم نگاه تو نباشد از دست میروم
برچسبها: شهدا |
|